به گزارش مجله خبری نگار، علیرضا مهران تا به حال در فیلمهای سینمایی، فیلمهای کوتاه و سریالهای تلویزیونی مختلفی ایفای نقش کرده و در قاب تصویر و روی صحنه تئاتر، در عرصه بازیگری فعالیت کرده است. این بازیگر با تعدادی از آثار سیروس مقدم مانند «زیر هشت»، «دیوار» و «مدینه» در تلویزیون دیده شده و اکنون مجموعه «حکم رشد» را روی آنتن شبکه سه دارد. هرچند که شاید مخاطبان این بازیگر را با نقشهای منفی او به خاطر بیاورند، اما طبق گفته خودش، او با نقشهای متفاوتی در دو سریال «سلمان فارسی» و «راز ناتمام» در راه است که تصویرش را در ذهن مخاطب متحول خواهد کرد. به بهانه سریال «حکم رشد»، گفتوگویی با علیرضا مهران داشتیم که در ادامه میخوانید.
قصه سریال را سعید نعمتا... نوشته بود که خوشبختانه قبلا در «زیر هشت»، «دیوار» و «مدینه» آقای سیروس مقدم سه تجربه همکاری با ایشان داشتم. زمانی به مجموعه اضافه شدم که آقای نعمتا... که خودشان کارگردانی آن را شروع کرده بودند، متاسفانه به دلایلی جدا شده بودند. آقای حسن لفافیان کارگردان جدید کار را شروع کرده بودند و عوامل را انتخاب میکردند، توسط ایشان به پروژه معرفی شدم، فیلم نامه را خواندم، قصه را دوست داشتم، با قلم و نگاه آقای نعمتا... هم آشنا بودم و احساس کردم کار مخاطبپسندی باشد. دلایل دیگری که در شروع باعث شد کار را قبول کنم، یکی حضور خود آقای لفافیان به عنوان کارگردان و نگاه درستشان بود، یکی حضور تهیهکننده محترم آقای فرجی که جزو تهیهکنندگان خوب و باسابقه تلویزیون هستند.
نه، ما بازیگر هستیم. هم آقای نعمتا... و هم آقای فرجی دلایل خاص خودشان را داشتند که به منِ بازیگر هیچ ارتباطی ندارد. من ابتدا در مجموعه حضور نداشتم و بعدا معرفی شدم، با مسائلی که در گذشته بوده کاری ندارم، به عنوان بازیگر به سریال دعوت شدم، نقش، قصه و نگاه کارگردان و تهیهکننده را دوست داشتم و به همین دلیل قبول کردم. هر مسئلهای هم که بوده به نظرم درونگروهی بوده با نسخه اولیه کار. به این مسائل توجه نمیکنم، برایم مهم بود کار خوبی انجام بدهم که خدا را شکر همراه یک تیم خوب و با توجه به بازخوردها، احساس میکنم خروجی خوبی داشتیم و داریم.
یکی از جذابیتهای ویژه و منحصر به فرد «نوید ۵۹» برای من این بود که او با تمام وجود فردی را دوست دارد، حالا آن فرد میتواند پدر، مادر، خواهر یا برادر باشد و در قصه ما «غلام» است که از کودکی با او بزرگ شده، زندگی کرده و این شخصیت سایه بالای سر و تکیهگاهش بوده، این برایم خیلی جذاب بود. آدمی که روزگار و شرایط اجتماعی باعث میشود به سمت کارهای خلاف برود، اما مقید است، خانواده و رفیقش را دوست دارد، برای رفیقش هر کاری میکند. جنس رفاقت بین «غلام» و «نوید» و رابطه آنها را خیلی دوست داشتم و برایم جذاب بود.
بله، جامعه و روزگار باعث شده «نوید ۵۹» قصه ما تن به کارهایی بدهد که درست و اخلاقی نیست، اما او خانواده دوست است و به آنها احترام میگذارد و چه بسا جاهایی با آدمهای خلافکار که روبهرو میشود، خط و مرز برای خودش مشخص میکند و میگوید هر کاری هم بکنم، کارهایی که باعث شود جان و مال و ناموس مردم به خطر بیفتد انجام نمیدهم. «نوید ۵۹»های زیادی در شهر داریم که جامعه و مسیر غلطی که پیش روی آنها میگذارند باعث میشود به بیراهه و قهقرا بروند، اما «نوید ۵۹» در قصه سیر تکاملی دارد و میرسد به جایگاهی که فکر میکنم هر مخاطبی این کاراکتر را دوست داشته باشد، از این منظر دوست داشته باشد که بگوید میشود اگر روزی در شرایط بدی هم قرار گرفتیم با تصمیمهای درست، مسیر درست را انتخاب کنیم. این ویژگی او هم برایم خیلی جذاب بود.
بله، خود من در بافت، فرهنگ و منطقهای زندگی کردم که هنوز این آدمها در آن زندگی میکنند. یکی از جذابیتهایی که فیلم نامه آقای نعمتا... برای من داشت همین بود که ایشان چقدر دقیق و ظریف به این بخش از جامعه ما اشاره کردند. بسیاری از افراد از من پرسیدند که مگر میشود چنین آدمها و چنین شکل و شمایل و خیابانهایی در تهران باشد؟ چند نشانی دادم و گفتم میتوانید به این مناطق سر بزنید و این آدمها را از نزدیک ببینید. متاسفانه از همین قشر آسیبهای زیادی به بدنه جامعه ما وارد میشود. متاسفانه هستند و فکر میکنم سریال «حکم رشد» مجدد تلنگری بود برای مردم ما و مخاطب ما! شما دارید در جایی زندگی میکنید که هنوز این آدمها اطراف شما هستند، شاید شکل ظاهریشان تغییر کرده باشد، اما در بطنشان هنوز همان لاتهایی هستند که همیشه از آنها شنیدهایم و صحبت میشده. چند ماه پیش فیلمی را کار میکردم که در یک مجموعه حقوقی حضور داشتم، روزانه بیش از ۳۰، ۴۰ نفر از این آدمها را میدیدم و با آنها که صحبت میکردم متوجه میشدم از جاهایی میآیند که خود من در سالهای دور در این مناطق زندگی میکردم. میگفتم مگر هنوز هست؟! میگفتند بله هست! همین ادبیات، همین معاشرت، همین درگیریها و همین زد و خوردها.
متاسفانه در سینما و تلویزیون حالا در سینما کمتر، اما در تلویزیون بیشتر، بازیگرهایی که فعالیت میکنند اگر در یک ژانر موفق باشند، کارگردانهای ما کار خودشان را راحت میکنند، مثلا آقای علیرضا مهران در سریالهای «مدینه»، «زیر هشت» و «دیوار» نقشهای منفی بازی کرده، پس ایشان میتواند نقشهای منفی بازی کند! کار خودشان را راحت کردند، اما به نظر من بازیگر میتواند هر نقشی را بازی کند. این اتفاقی است که نه فقط برای من، برای خیلی از بازیگران رخ داده و غلط است. خود من سعی کردم بعد از سریال «مدینه» یک توقفی داشته باشم، حول و حوش پنج سال صبر کردم. البته در سینما که فعالیت میکردم سعی داشتم نقشهایم متفاوتتر باشد، ولی در تلویزیون پرهیز کردم، با «حکم رشد» شروع کردم که هم به مخاطب عام و هم اهالی فن بگویم لزوما بازیگر در یک ژانر موفق نیست، میتواند در قالبهای مختلف تجربه کند و چه بسا موفق باشد. این چیزی بود که در «حکم رشد» تجربه کردم. البته یکی، دو کار دیگر هم در این مدت انجام دادم که وقتی پخش شود، مخاطب کاملا با شکل جدیدی از من روبهرو میشود. یکی سریال «سلمان فارسی» جناب آقای میرباقری و یکی «راز ناتمام» آقای امین امانی که به احتمال زیاد امسال از شبکه یک پخش میشود و «سلمان فارسی» آقای میرباقری را هم که تجربه ویژه و منحصر به فردی بود ان شاءا... مخاطب ظرف دو، سه سال آینده خواهد دید.
آقای محمد کارت جزو فیلم سازانی هستند که خیلی به ایشان علاقه مندم و خدا را شاکرم که فیلم کوتاه «بچهخور» را با ایشان کار کردم. روزی که به من پیشنهاد داد این نقش را بازی کنم، با وجود این که شاید تلخترین نقشی بود که در زندگی کاریام قرار بود ایفا کنم، اما یکی از دلایلی که این نقش را پذیرفتم، خود آقای کارت و نگاه جذابی بود که به فیلم سازی داشت. همیشه و همان زمان هم اعتقاد داشتم ایشان جزو فیلم سازان خوب و صاحب سبک ما میشوند و این نگاه به واقعیت پیوست. بعد از «بچهخور»، «شنای پروانه»، «یاغی» و مطمئنا ما حالا حالاها از آقای کارت میشنویم.
منبع: خراسان